English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (5882 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
differentiator U فرق گذار
discriminator U فرق گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
valuer U قیمت گذار
valuers U قیمت گذار
marker U نشان گذار
markers U نشان گذار
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
over U گذار
over- U گذار
racer U مسابقه گذار
racers U مسابقه گذار
insured U بیمه گذار
transition U گذار
transitions U گذار
investor U سرمایه گذار
investors U سرمایه گذار
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
blazer U علامت گذار
blazers U علامت گذار
founder U بنیان گذار
foundered U بنیان گذار
foundering U بنیان گذار
founders U بنیان گذار
swindler U کلاه گذار
swindlers U کلاه گذار
auctioneer U حراج گذار
auctioneers U حراج گذار
contributory U خراج گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
heretic U بدعت گذار
heretics U بدعت گذار
legislator U قانون گذار
legislators U قانون گذار
bypass U کنار گذار
bypassed U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
bypassing U کنار گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
legislative U قانون گذار
salver U مرهم گذار
salvers U مرهم گذار
accomodating U منت گذار
assessor U خراج گذار
bailer U امانت گذار
bailor U امانت گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
coder U رمز گذار
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
crossing site U محل گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
dan runner U کشتی بویه گذار
deepositor U ودیعه گذار
demographic transition U گذار جمعیت
depositor U امانت گذار
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
depositor U ودیعه گذار مودع
dot generator U مولد خال گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encoder U رمز گذار
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
grader U نمره گذار
graduator U درجه گذار
grounder U کار گذار
grounder U پایه گذار
instaurator U بنیاد گذار
insurant U بیمه گذار
legator U میراث گذار
legiskative U قانون گذار
legislatress U قانون گذار زن
legislatrix U قانون گذار زن
lienee U وثیقه گذار
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
lowpass U پایین گذار
mark sense U نشان گذار
mine layer U کشتی مین گذار
minelayer U کشتی مین گذار
minelayer U ناو مین گذار
miscreant U بدعت گذار خبیث
money lender U پول به بهره گذار
mortgagor U رهن گذار
net laying ship U کشتی تور گذار
nomographer U قانون گذار
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
oviparous U تخم گذار
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
pawnor U رهن گذار
Other Matches
transition period U دوره گذار
transition state U حالت گذار
zoogenic U بچه گذار
marker pen علامت گذار
impressionistic U برداشت گذار
trend-setter U بدعت گذار
trend-setters U بدعت گذار
transit time U زمان گذار
tracklayer U ریل گذار
tracked layer U ریل گذار
pledgor U رهن گذار
pledgor U وثیقه گذار
pracitcable U گذار کردنی
pricer U قیمت گذار
prizer U قیمت گذار
shelver U در قفسه گذار
shelver U در تاقچه گذار
space bar U فاصله گذار
spotter U خال گذار
tapper U توپی گذار
testator U شاهد میراث گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
uniparous U هر باریک تخم گذار
position control U پیچ مرکز گذار
truster U باور کننده امانت گذار
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
spademan U نفر خرج گذار توپ
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
zoogenous U بچه زا بچه گذار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com